حکایت شمارهٔ ۸
یکی را از بزرگان به محفلی اندر همیستودند و در اوصاف جمیلش مبالغه میکردند سر بر آورد و گفت من آنم که من دانم
شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است
وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
طاوس را به نقش و نگاری که هست خلق
تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.
وحید کرمی نوشته:
بیت اول قطعه :
شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است/ وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است/ وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
مهرزاد شایان نوشته:
در تکمیل تکملهی دوست عزیز وحید کرمی این بیت عربی نیز قبل از بیت مورد اشاره ایشان آمده است
نسخه تصحیح شده مرحوم فروغی/ققنوس/تهران۷۴/ ص۶۵
نسخه تصحیح شده مرحوم فروغی/ققنوس/تهران۷۴/ ص۶۵
کفیتَ اَذیَ یا مَن یعُّد مَحاسنی ….. علانیتی هذا ولم تدرَما بطن
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire